در جهان امروز که مغز ما همواره در معرض بمباران اطلاعاتی است تصمیم گیری به چالشی پیچیده تر تبدیل شده است . با توجه به اطلاعات به دست آمده از پژوهش های اخیر مغز توانایی خیره کننده ای در ارزش گذاری و یکپارچه سازی اطلاعات دارد پژوهش ها نشان می دهند که مغز می تواند میزان عدم قطعیت مرتبط با منابع مختلف اطلاعات را درک کند و فعالانه کنترل کند که چه زمانی وچگونه این اطلاعات یکپارچه شده است. این فرآیندها همگی برای تنظیم یکپارچگی حسی حیاتی هستند.
فاکتور عدم قطعیت
اطلاعات ورودی به مغز با توجه به محدودیت های حسی ما کامل نیست و در نتیجه ی این اتفاق مغز ما همواره با استفاده از اطلاعات محدودی که دارد در یک عدم قطعیت تصمیم گیری میکند، مغز اطلاعات را از چندین روش حسی مانند بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی دریافت می کند و پس از پردازش در لوب های مربوطه در مناطق ارتباطی مغز مانند قشر جلویی، قشر جداری و قشر تمپورال، ادغام اطلاعاتی و یک پارچه سازی رخ میدهد.
برای مثال، تجربه دیدن یک چهره آشنا را در نظر بگیرید. اطلاعات بصری در مورد صورت در قشر بینایی پردازش می شود، در حالی که خاطرات مرتبط با آن شخص در قسمت های مختلف مغز مانند هیپوکامپ و قشر جلوی مغز ذخیره می شود. پاسخ های احساسی ممکن است در آمیگدال ایجاد شود. ادغام این اجزای مختلف به ما این امکان را می دهد که چهره را بشناسیم، خاطرات مربوطه را به خاطر بیاوریم و احساسات مناسب را تجربه کنیم.
توانایی مغز برای ادغام اطلاعات به یک لحظه محدود نمی شود بلکه در طول زمان گسترش می یابد. به عنوان مثال، هنگام یادگیری یک مهارت جدید، مانند نواختن یک آلت موسیقی، اطلاعات از ورودی های حسی، فرمان های حرکتی مناسب را رقم میزنند.
به طور خلاصه، ادغام اطلاعات در مغز شامل فعالیت هماهنگ مناطق مختلف مغز و تشکیل شبکه های عصبی پیچیده است. این فرایند ما را قادر می سازد تا درک یکپارچه و منسجمی از جهان داشته باشیم، تصمیم گیری کنیم و به محیط خود به شیوه ای معنادار پاسخ دهیم.
تصمیم گیری های ما علاوه بر تجربیات لحظه ای به طرز معناداری تحت تاثیر حافظه و آموخته های ما نیز قرار دارد هنگامی که با وضعیت مشابهی روبرو می شویم، از خاطرات خود استفاده می کنیم تا نتایج تصمیمات قبلی را ارزیابی کنیم و انتخاب های فعلی خود را بر اساس آن تنظیم کنیم.
حافظه، قدرت بزرگ
حافظه به ارزیابی خطرات و پاداشهای مرتبط با گزینههای مختلف کمک میکند. اگر تجربه گذشته ما به نتیجه مثبتی منجر شده باشد، خاطره آن موفقیت ممکن است به تمایل به پذیرش ریسک مشابه در آینده ختم شود. در مقابل، خاطرات پیامدهای منفی ممکن است منجر به تصمیم گیری محتاطانه تر شود.
حافظه افراد را قادر می سازد تا پیامدهای آینده را بر اساس اقدامات گذشته پیش بینی کنند. این آیندهنگاری امکان برنامهریزی و تصمیمگیری بهتر را فراهم میکند، زیرا ما غالبا نتایج بلندمدت انتخابهای خود را نیز در نظر میگیریم.
به طور خلاصه، حافظه با ارائه انباری از تجربیات، درس ها و اطلاعات گذشته به عنوان پایه ای برای تصمیم گیری عمل می کند. این به ما اجازه میدهد تا با بهرهمندی از دانش بهدستآمده از گذشته، در انتخابهای کنونی بهینه تر عمل کنیم .
سیستم های انتقال دهنده عصبی مانند دوپامین، سروتونین و نوراپی نفرین نیز نقش تعدیلی در تصمیم گیری های ما دارند. این سیستمها به تنظیم برانگیختگی، انگیزه و پردازش پاداش کمک میکنند و بر تصمیم گیری های ما تأثیر میگذارند.
به طور خلاصه، عملکرد مغز بر تصمیمگیری در دنیای امروز تا حد زیادی تحت کنترل مکانیسم های یکپارچه سازی است. تعامل بین دریافت، پردازش و یکپارچه سازی اطلاعات به مغز اجازه می دهد تا در محیطی پویا و پیچیده تصمیماتی مناسب و بهینه اتخاذ کند.